۱۳۹۱ اردیبهشت ۲۷, چهارشنبه

نشریه آرمان

نشریه آرمان زیر نظر سازمان دانشجویان دموکرات ایران (نشریه دبیر خانه خارجی) در فروردین ماه سال پنجاه و چهار آغاز به کار کرد.که در اولین شماره خود با اطلاعیه ای مخالفت خود را با رژیم سلطنتی و امپریالیسم موجود اعلام نموده و خود را آماده مبارزه بر علیه ارتجاع موجود نمود.


شماره دوم یک ماه پس از شماره اول و با تیتر برزگ جنایت بزرگ رژیم که خبر هولناکی از اعدام نه نفر از زندانیان سیاسی وقت که با توطئه ای از پیش طراحی شده انجام شده بود پرده بر می دارد.

بیستم فروردین ماه سال هزار و سیصد و پنجاه و چهار :
بیژن جزنی - حسین ضیا ظریفی - عزیز سرمدی - عباس سوروکی - مشعوف کلانتری - مصطفی جوان خوشدل - کاظم ذوالنور - محمد چوبان زاده - احمد جلیل افشار 

آرمان می نویسد :

این خبر که ابتدا از جانب خبر گذاری های خارجی انتشار یافت و از طرف مقامات رسمی دولت ایران نیز تصدیق شد .مقامات دولتی ایران مدعی شدند که این گروه هنگام انتقال از زندانی ! به زندان دیگر قصد فرار کرده اند و به ضرب گلوله محافظین به قتل رسیده اند.


۱۳۹۱ اردیبهشت ۲۲, جمعه

مجموعه روزنامه‌های جنگل

نامی آشنا برای ایرانیان و شاید اطلاعات بسیار کم و نادرست که همواره زیر تیغ و تبر سانسور رسانه های حکومت قرار گرفته.جنبش جنگل !
از سوئی بسیاری که خود را صاحب نظر می دانستند به هر شکل ممکن در صدد کوبیدن و یا ستایش و یا نقد های به ظاهر عادلانه پرداختند تا جائی که نسل های ایران دچار تردید هایی و همچنین پیچیده گی های معمول که در دیگر رخداد های بزرگ ایران به طور مثال مشروطیت برای آیندگان شکل می گرفت کار نقد و تحلیل های تاریخی جامعه ما را به هفتخوان رستمی شبیه ساخت.حال این عقل سلیم نسل سوم و نسل جوان ما که شاید بی را و اشتباه نباشد اگر بگوییم از نظر منابع تاریخی دست بسته تری نسبت به گذشتگان دارد به دنبال این است که ببیند تاریخ معاصر ایران چگونه رقم خورده است.
تذکر مهمی که باید به تمام کسانی که این مطلب را می خوانند این است که با هر مرامی و مسلکی نباید چشم بر وقایع تاریخی بست و همان شد که نباید. دادگاه گلسرخی را من دو بار دیدم :
یک بار در تلویریون جمهوری اسلامی
دیگری در آرشیو فدائیان خلق

و جالب بر آن بود که تنها رژیم سانسورچی خوبی نبود بلکه فدائیان نیز قسمت هایی که گلسرخی خطابه ی خود را با سخنی از امام شیعیان شروع می کند دقیقا همانجا که رزیم انگشت بر روی آن گذاشته و حتی چپ های آن زمان را مذهبی و جنبش آن زمان را کاملا مذهبی می دانست حذف کرده بودند.و چرا؟
چرایی این مسائله بر موضوع گلسرخی نیست.پیکان نقد به سمت رژیم مرتجع اسلامی نیز نیست.بلکه به کسانی است که خود عاشق واقعیت اند و برای آن می جنگند اما ناگهان بر سر اشتباهات خود می مانند چه کنند .چرا که نقد کردن از خود و حتی قبول نقد نیز برایشان درد آور است .قبول نفد اصل و اساس پیشرفت واحد هاست .در غیر اینصورت چه تفاوتی با دگم و دروغ و سانسور خواهد داشت؟
جنبش جنگل را از منبع عمومی تری مانند ویکیپدیا آغاز کردیم .سپس به سراغ منابع دیگر و همچنین سخنان دیگر می رویم.

۱۳۹۱ اردیبهشت ۲۱, پنجشنبه

اسناد و مصاحبه هایی از رهبران حزب توده (بخش دو)

در بخش (اسنادی از حزب توده و اکثریت)مجموعه اسنادی را در اختیار مخاطبانمان قرار دادیم .تا این مساله را بیشتر و بازتر کنیم هم اکنون این بحث را با جزئیات بیشتر و منابع خاصی که در فضای مجازی قرار داشت در اختیار قرار می دهیم.

نکته: 
این مقالات هیچگاه هدفی صرفا برای سرزنش و تحقیر و همچنین لعن و نفرین فرستادن پستی را حاظر نکرده.انتظار این است مه نقاطع مختلف تاریخ ایران و همچنین چرایی شکست های بزرگ چپ در زمانی مه نیروهای گسترده ای در اختیار داشت و بی شک در صورت نبود انقلاب 57 شکل نمی گرفتو


اما از آنجا که جناب خمینی می فرماید که چپ ها هیچ کاری برای انقلاب نمرده اند و ناثیری نداشتند .باید پرسید که حتی جناب خمینی به گفته خود اعتقاد دارد؟

انقلاب سال پنجاه و هفت قبل و بعد از آن

در این پست تصمیم بر این است که یک نمای کلی و شاید مختصر (البته نه کامل) از روزنامه های دولتی زمان انقلاب و بیانات و افاضات اشخاصی که قدرت و تریبون تمام رسانه های کشور را به دست گرفته بودند در باب مسائل مختلف از جمله چپ ها نشان داده شود . هر چه سعی کردیم که آرشیو کاملی از روزنامه های دولتی چون اطلاعات و کیهان چیزی بدست بیاوریم اما متاسفانه دستمان بسیار خالی بود.اما با سعی و تلاش خود تا جایی که توانستیم این پست را آماده نمودیم.

از آنجا که تمامی رسانه های غربی و داخل و حتی گروه ای چپ که برای انقلاب علیه شاه ائتلاف کرده بودند .خمینی نیز وعده هایی می داد که مشخصا برای آرام کردن و شاید رام کردن مسیر وحشتناک انقلاب که بسوی دیگری می رفت بتواند چاره ای بیاندیشد .اینکه ب

۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۹, سه‌شنبه

اسنادی از روزنامه های اکثریت و توده در باب عملکردشان در سال های 60

داوری تاریخ کار بسیار سخت است.نمی توان یکسوئه نگری کرد و بطور مطلق سخن از واقعیت گفت و همچنین نمی توان ندید و هیچ سخن نگفت.
در باب ((خیانت احزاب :حزب توده و اکثریت/به نقل از گروه ها و احزاب دیگر پیکار و اقلیت و ..)) در مقاطعی بحرانی می توان اسنادی در میان نشریه های توده و کار اکثریت پیدا کرد که واقعیات تاریخی و همچنین بار دیگر چرایی این چنین واکنشی از سوی دو حزب که بکی به اندازه چند دهه فعالیت سیاسی مخفیانه داشته و دیگری در بحرانی ترین زمان قبل از بهمن 57 فعالیت های تاثیر گذاری داشته اند را که خود را پیرو کمونیسم ((به نقل از محکوم کنندگان :استالینیسم و طرفداری از سرمایه داری دولتی شوروی)) با حکومت اساسا بنیاد گرای اسلامی با ریشه های کاملا لیبرال که در همان ابتدا موضع ضد چپ گرفته بودند مراوده داشته باشند .آیا رهبران کارکشته ای که ده ها سال کار سیاسی و یک تریلی سواد مارکسیستی به دنبال خود می کشیدند توان تجزیه شرایط کاملا دهشتناک سال های 60 را نداشتند ؟ و اگر مسئاله بر سر این است که این کنش یک سیاست عمده بوده در جهت منافع بازیگران اصلی صحنه باید به اندازه کافی حوصله کرد و رویداد های مختلف را از آثار به جا مانده مطالعه نمود. این اصل مهمی در زمینه نقد ریزبینانه و واقع بینانه تاریخ که می توان مازیار بهروز و یرواند آبراهامیان را در این مساله سر امد دانست .

۱۳۹۰ اسفند ۷, یکشنبه

آرشیو روزنامه شرق:چهارشنبه 19 بهمن ماه سال 1390


دستانش به سياهي مي‌زند مثل دور چشم‌هايش كه گويي با سرمه سياه شده باشد. 12سال كار در معادن زغال‌سنگ اين سياهي را به او بخشيده و البته بوي زغال كه بر بدنش نشسته است. حميد يكي از صدها كارگر معادن زغال‌سنگ استان كرمان است؛ كارگراني كه زندگي آنها با كار در تونل‌هاي سرد و تاريك عجين شده و وقتي به يادشان مي‌افتيم كه چندتايي از آنها در همين معادن دچار گازگرفتگي و ريزش آوار سقف‌هاي سست بالاي سرشان مي‌شوند. خانه نيمه‌ساز حميد در شهر زرند كرمان هنوز كاملا ساخته نشده و دو اتاقي كه ساخته، مامن او و همسرش و دو فرزندش شده است. همان اول مي‌گويد: «خدا را شكر كه همين سقف بالاي سرمان است. خيلي از كارگران حسرت همين وضعيت را مي‌خورند و اجاره‌نشيني هرچه را درمي‌آورند مي‌بلعد.» زندگي خيلي از كارگران معادن زغال‌سنگ شمال استان كرمان با روزهاي بدون پول ميانه ماه و ترس از آوار و گاز معدن مي‌گذرد و زندگي خانواده آنها نيز... 

۱۳۹۰ بهمن ۱, شنبه

آرشیو نشریه آهنگر در تبعید

نشریه آهنگر در تبعید یکی از نشریات خارج از کشور بود که بصورت طنز سیاه چاپ و منتشر می شد.شماره های مختلف این نشریه در کتاب فارسی و سایت آرشیئ اسناد اپوزیسیون قرار گرفته است که ما برای سهولت دریافت این نشریه لینک مستقیم آن را در زیر قرار می دهیم.

هدف:آهنگر در تبعید نشریه ایست که بازگو کننده ی بسیاری از وقایع اوائل انقلاب و جنگ ایران و عراق و کشتار های سال 67 و دهه ی 60 را بدون هیچ تیغ سانسوری بیان می کند.مخاطب اگر کمی از این دوران اطلاع داشته باشد با مطالعه این مقالات می تواند تحلیل و تعریف واع بینانه تری نسبت به آن زمان و روزهایی که ریشه های قدرت شکل می گرفت داشته باشد.



[1]
[2]
[3]
[4]
[14] [15] [16] [17] [18]
[30]
[48] [49-50]
[53] [55] [56] [57] [58-59]
[60] [62] [63-64] [65] [66] [67]

۱۳۹۰ دی ۲۸, چهارشنبه

The popular movement and various factions of the ruling regime

In contrast to some analysis that one section is representing the workers and lower casts and the other section represents the middle class or neo-liberals, it must be said that none of the above sections have such a followers or representations.
The Iranian People’s social movement which is at one of its critical junctures has faced many ups and downs in the past thirty years. This recent uprising cannot be considered separate from the struggles of the past thirty years, as it follows the same path and makes similar demands. These are the same demands that were never fulfilled, they have been brought up time after time by various sections of the society and they were met with severe repression by the authorities.
In some articles and essays of leftists in the west – people who the Iranian left expected their support – refer to what occurred after the recent election as a “coloured revolution”. Such analysts sometimes even wished for its failure and congratulated the winning side, perhaps because the anti-American rhetoric of the Iranian government were the only thing that got published in Western media. In some media outlets there were much noise made over the coverage of what happened after the election, and people who knew nothing of the demands of our people portrayed themselves as such staunch supporters that one begins to think they were the orchestrators of the movement. In this age of media manipulation, confusion and lack of reporting on events and positions, many opinions are changed and made appear as if the movement was pre-planned. It is interesting to note that there are two different groups that called this movement a velvet revolution. Both groups saw the appearances and both groups, from the left and the right, called this popular movement a velvet revolution, and neither have an understanding of the Iranian society and its recent movements.
There are plenty of reasons and evidence that in the last thirty years, the ruling governments of Iran were supported by the USA, its allies, and generally the western world. There has been no open conflict between them and what we've witnessed in the past (slogans like “Down with the USA”, “Death to Israel” and the like) was all a cat and mouse game to distract the popular views. The only true determinant in policies was the vast economic profits... 

اتحاد چپهاي اسپانيا براي دفاع از نظام جمهوري

در اين روز در ژانويه سال 1936 پس از آن كه رئيس دولت وقت جمهوري اسپانيا اعلام كرد كه تصميم به گام گذاردن در راه سوسياليسم و ملي كردن تدريجي ابزارهاي توليد و در صدر آنها اراضي زراعي را دارد و ارتش به تحريك صاحبان صنايع و مزارع و سلطنت طلبان به مخالفت برخاست چپهاي اسپانيا ؛ ازكمونيست و سوسياليست براي دفاع از جمهوري با هم متحد شدند و مسلحانه به خيابانها ريختند(عکس بالا).
    يارگيري از سوي دو گروه متخاصم، نزديك به شش ماه طول كشيد و اواخر ژوئيه (1936) جنگ داخلي خونين و پرتلفات اسپانيا آغاز شد. ژنرال فرانكو با نيروهاي اسپانيايي مقيم مراكش، با كمك آلمان و ايتاليا وارد اسپانيا گرديد. صاحبان ثروت، اربابان و سلطنت طلبان به كمك او شتافتند. مسكو و چپها نيز از گوشه و كنار جهان و از جمله از ايالات متحده به كمك جمهوريخواهان رفتند و بر طول جنگ و سختي و پيچيدگي آن افزودند و به علت همسايگي اسپانيا به ايتاليا و كمكهاي بي دريغ موسوليني به فرانكو ، سرانجام چپها شكست خوردند.
    جنگ داخلي خونين اسپانيا در عين حال آزمايشگاه سلاحهاي تازه آلمان و شوروي بود. ژنرال فرانكو پس از پيروزي، نظام جمهوري را ملغي ساخت و دهها سال با ديكتاتوري كامل بر اسپانيا حكومت كرد و اواخر عمر، رياست كشور را به پادشاه سپرد و به تدريج اسپانيا به راه دمكراسي بازگشت
.(سایت تقویم ایرانیان).


۱۳۹۰ دی ۲۳, جمعه

پرونده ی «کارل مارکس» بخش اول

شخصیت کارل مارکس، ابعاد بسیار زیادی دارد و هم از این رو است که برغم آنکه امروز  نزدیک به دو قرن از درگذشت او فاصله داریم، هنوز نه تنها آثار او به تقریبا تمام زبان های جهان منتشر می شوند، بلکه اندیشه ها و افکار او موضوع مجادله ها و بحث های بی پایانی بوده و هست.
 اگر فروپاشی شوروی پیشین و اروپای شرقی در ابتدای دهه 1990،  مارکس را در بعد سیاسی و اقتصادی  او تا حد زیادی به زیر سئوال برد، با فاصله اندکی، اندیشه وی در چارچوب های جامعه شاختی آن  بیش از پیش مطرح شدند. این اندیشه به خصوص به دلیل نفوذی که بر  نظریه پردازان علوم اجتماعی از آرون و لوی استروس گرفته تا بوردیو و فوکو داشته،  امروز به شدت مورد توجه است. و این امر را باید در رابطه با مکاتب جامعه شناسی و  انسان شناسی جدیدی که در قرن بیستم از اندیشه های مارکسی ملهم شدند نظیر «مکتب فرانکفورت» و «مکتب بیرمنگام مطالعات فرهنگی»  بار دیگر مورد تامل قرار داد. هم از این رو «انسان شناسی و فرهنگ» پرونده ی «کارل مارکس» می گشاید.  


http://anthropology.ir/node/6135


مدرنیته، مارکس و وبر،نقد و بررسی کتاب ماکس وبر و کارل مارکس نوشته کارل لویت،  با پیشگفتاری  از برایان ترنر، ترجمه شنهاز مسمی پرست، انتشارات ققنوس، 1385
چرا درسالهای اخیر گرایشی به بازخوانی برخی از آثار فلسفی و جامعه شناسی متفکران کلاسیک عصر مدرن (حداقل درغرب) رواج پیدا کرده است. درپس این بازخوانی‌های متأملانه چه چیزی وجود دارد
و به کدامین نیاز پاسخ می‌دهد. چرا انتشارات راتلیج درسال 1993 کتاب "ماکس وبر و کارل مارکس" نوشته کارل لوویت را که درسال 1932 به چاپ رسیده است، با پیشگفتار برایان اس. ترنر از نو به چاپ می‌رساند!؟
    لوویت در مقدمه کتاب خود علی‌الرغم اذعان به تفاوت‌ نگرشی مارکس و وبر، به فرض مشترکی اشاره دارد که در هر دو دیدگاه رکنی مهم به شمار می‌آید: سرشت مشکل زای (problematic) جهان سرمایه‌داری؛ و به باور من، بر اساس همین سرشت مسئله ساز است که باز‌خوانی ها در زمان معاصر صورت می‌گیرد و سعی می‌شود تا فارغ از هر گونه تعصبی فکری به موقعیتهایی توجه کنیم که در چشم انداز تفکرات کلاسیک، پیش زمینة واقعیت امروز انسان مدرن تا حدی به نمایش گذارده می‌شود. به بیانی از دید فلسفة روش تحقیق وبر شاید بتوان  اینگونه گفت که انگیزة هر یک از ما از باز‌خوانی‌ها روشن و قابل درک کردن این مطلب است که سرشت کنونی جهان معاصر چگونه به صورتی که هم اکنون هست، در‌آمده است. زیرا آموخته‌ایم که برای هر پدیده‌ای فرایندی  متصور شویم.  

۱۳۹۰ دی ۲۲, پنجشنبه

اتحاد کارگران

سازمان کارگران انقلابی ایران:

نشریه شماره اول

نشریه شماره دوم

نشریه شماره سوم

نشریه شماره چهارم

نشریه شماره پنجم

نشریه شماره ششم

نشریه شماره هفتم

در زیر چندین عنوان از این نشریه را قرار داده ایم که قطعا حائز اهمیت بسیاری است:


اندیشه نو (بخشی از انشعابیون حزب توده )

اندیشه نو (بخشی از انشعابیون حزب توده )

شماره اول اندیشه نو

شماره دوم اندیشه نو

شماره سوم اندیشه نو




قسمت هایی از صفحه های مختلف این نشریه را دز زیر قرا می دهیم:



۱۳۹۰ دی ۲۱, چهارشنبه

جمهوری شوروی سوسیالیستی ایران


جمهوری شوروی سوسیالیستی ایران [۱] (جمهوری گیلان[۲] یا جمهوری شورائی گیلان[۳]) یک جمهوری شوروی با عمر کوتاه بود که توسط میرزا کوچک خان جنگلی که از رهبران نهضت مشروطه گیلان بود با استفاده از نیروهای چریکی مشهور به جنگلی و با کمک ارتش سرخ شوروی در منطقه گیلان تاسیس شد.[۴] در حالیکه انقلاب سرخ در شوروی پایه های خود را استوار می کرد. نیروهای ارتش سرخ برای تعقیب روسهای سفید که در انزلی اردو کرده بودند وارد انزلی شده و آنها را به همراه نیروهای انگلیسی تحت حمایتشان مجبور به عقب نشینی کردند. از طرفی نیروهای میرزا نیز از فرصت به وجود آمده استفاده و رشت را تصرف کردند. پس از تصرف رشت و به کنترل درآوردن منطقه گیلان رهبران جنبش جنگل در نامه ای به تروتسکی فرمانده وقت ارتش سرخ روسیه پیروزی ارتش سرخ ایران در استقرار جمهوری شورایی ایران را اعلام کردند که تروتسکی شخصاً به ایشان تبریک گفت.

حزب کمونیست ایران (دهه ۱۹۲۰)

برای حزب کمونیست ایران که در اوایل دهه ۶۰ خورشیدی تأسیس شد نگاه کنید به‌: حزب کمونیست ایران.


حزب کمونیست ایران ، حزبی سیاسی و کمونیستی ایرانی بود که در ژوئن ۱۹۲۰ (۱۲۹۹ خ[۱]) در بندرانزلی در استان گیلان تأسیس شد. حیدر عمو اوغلی از رهبران جنبش مشروطه ایران در تأسیس حزب نقش داشت و به عنوان اولین دبیر کل حزب انتخاب شد.
این حزب را «فرقه کمونیست ایران» نیز خوانده‌اند. تقی ارانی جزو دستگیرشدگان موسوم به ۵۳ نفر از اعضای این حزب بود.
تاریخچه حزب کمونیست ایران از تاریخ جنبش ملی و ضد امپریالیستی ایران معاصر جدا نیست. نخستین کنگره حزب کمونیست ایران، که کنگره موسسان حزب محسوب می‌شود، آخر خرداد - اوایل تیرماه ۱۲۹۹ - در شهر انزلی رسما تشکیل حزب را اعلام داشت.
 حزب کمونیست ایران، حزبی سیاسی و کمونیستی ایرانی بود که در ژوئن ۱۹۲۰ (۱۲۹۹ خ[۱]) در بندرانزلی در استان گیلان تأسیس شد. حیدر عمو اوغلی از رهبران جنبش مشروطه ایران در تأسیس حزب نقش داشت و به عنوان اولین دبیر کل حزب انتخاب شد.
این حزب را «فرقه کمونیست ایران» نیز خوانده‌اند. تقی ارانی جزو دستگیرشدگان موسوم به ۵۳ نفر از اعضای این حزب بود.
تاریخچه حزب کمونیست ایران از تاریخ جنبش ملی و ضد امپریالیستی ایران معاصر جدا نیست. نخستین کنگره حزب کمونیست ایران، که کنگره موسسان حزب محسوب می‌شود، آخر خرداد - اوایل تیرماه ۱۲۹۹ - در شهر انزلی رسما تشکیل حزب را اعلام داشت

حزب کمونیست ایران (دهه ۱۹۲۰)

برای حزب کمونیست ایران که در اوایل دهه ۶۰ خورشیدی تأسیس شد نگاه کنید به‌: حزب کمونیست ایران.


حزب کمونیست ایران ، حزبی سیاسی و کمونیستی ایرانی بود که در ژوئن ۱۹۲۰ (۱۲۹۹ خ[۱]) در بندرانزلی در استان گیلان تأسیس شد. حیدر عمو اوغلی از رهبران جنبش مشروطه ایران در تأسیس حزب نقش داشت و به عنوان اولین دبیر کل حزب انتخاب شد.
این حزب را «فرقه کمونیست ایران» نیز خوانده‌اند. تقی ارانی جزو دستگیرشدگان موسوم به ۵۳ نفر از اعضای این حزب بود.
تاریخچه حزب کمونیست ایران از تاریخ جنبش ملی و ضد امپریالیستی ایران معاصر جدا نیست. نخستین کنگره حزب کمونیست ایران، که کنگره موسسان حزب محسوب می‌شود، آخر خرداد - اوایل تیرماه ۱۲۹۹ - در شهر انزلی رسما تشکیل حزب را اعلام داشت.
 حزب کمونیست ایران، حزبی سیاسی و کمونیستی ایرانی بود که در ژوئن ۱۹۲۰ (۱۲۹۹ خ[۱]) در بندرانزلی در استان گیلان تأسیس شد. حیدر عمو اوغلی از رهبران جنبش مشروطه ایران در تأسیس حزب نقش داشت و به عنوان اولین دبیر کل حزب انتخاب شد.
این حزب را «فرقه کمونیست ایران» نیز خوانده‌اند. تقی ارانی جزو دستگیرشدگان موسوم به ۵۳ نفر از اعضای این حزب بود.
تاریخچه حزب کمونیست ایران از تاریخ جنبش ملی و ضد امپریالیستی ایران معاصر جدا نیست. نخستین کنگره حزب کمونیست ایران، که کنگره موسسان حزب محسوب می‌شود، آخر خرداد - اوایل تیرماه ۱۲۹۹ - در شهر انزلی رسما تشکیل حزب را اعلام داشت

حزب کمونیست ایران (دهه ۱۹۲۰)

برای حزب کمونیست ایران که در اوایل دهه ۶۰ خورشیدی تأسیس شد نگاه کنید به‌: حزب کمونیست ایران.


حزب کمونیست ایران ، حزبی سیاسی و کمونیستی ایرانی بود که در ژوئن ۱۹۲۰ (۱۲۹۹ خ[۱]) در بندرانزلی در استان گیلان تأسیس شد. حیدر عمو اوغلی از رهبران جنبش مشروطه ایران در تأسیس حزب نقش داشت و به عنوان اولین دبیر کل حزب انتخاب شد.
این حزب را «فرقه کمونیست ایران» نیز خوانده‌اند. تقی ارانی جزو دستگیرشدگان موسوم به ۵۳ نفر از اعضای این حزب بود.
تاریخچه حزب کمونیست ایران از تاریخ جنبش ملی و ضد امپریالیستی ایران معاصر جدا نیست. نخستین کنگره حزب کمونیست ایران، که کنگره موسسان حزب محسوب می‌شود، آخر خرداد - اوایل تیرماه ۱۲۹۹ - در شهر انزلی رسما تشکیل حزب را اعلام داشت.
 حزب کمونیست ایران، حزبی سیاسی و کمونیستی ایرانی بود که در ژوئن ۱۹۲۰ (۱۲۹۹ خ[۱]) در بندرانزلی در استان گیلان تأسیس شد. حیدر عمو اوغلی از رهبران جنبش مشروطه ایران در تأسیس حزب نقش داشت و به عنوان اولین دبیر کل حزب انتخاب شد.
این حزب را «فرقه کمونیست ایران» نیز خوانده‌اند. تقی ارانی جزو دستگیرشدگان موسوم به ۵۳ نفر از اعضای این حزب بود.
تاریخچه حزب کمونیست ایران از تاریخ جنبش ملی و ضد امپریالیستی ایران معاصر جدا نیست. نخستین کنگره حزب کمونیست ایران، که کنگره موسسان حزب محسوب می‌شود، آخر خرداد - اوایل تیرماه ۱۲۹۹ - در شهر انزلی رسما تشکیل حزب را اعلام داشت

مرگ در میدان سرخ (برگرفته شده از روزنامه ی شرق به تاریخ چهارشنبه 21 دی مال سال 90)

  • سام محمودي سرابي

  • هرچند گزارش‌هاي ضد و نقيضي پيرامون نخستين مواجهه ايرانيان با مساله عدالت، آزادي و برابري و جنبش كارگري وجود دارد اما تقريبا مي‌توان به جرات مدعي بود كه مواجهه ايرانيان با انديشه‌هاي سوسيال‌دموكراسي و كمونيسم، تاريخي پيش از به‌بار نشستن انقلاب كمونيستي در اكتبر1917 و حتي پيش از قيام خونين انقلابيون روس در 1905 داشت با اين توضيح كه به‌هر تقدير ارتباط ايرانيان با احزاب سوسياليستي روسيه پيش از انقلاب ناكام 1905 در اين مواجهه دخيل بود و بعدها «انقلاب 1907-1905 در روسيه و ضربه‌اي كه اين انقلاب به رژيم تزاري وارد كرد به رشد جنبش انقلابي ايران كمك كرد... افكار سوسيال‌دموكراسي انقلابي توسط كارگران ايراني كه در معادن نفت و مراكز صنعتي قفقاز كار مي‌كردند، روشنفكران ايراني كه در روسيه تزاري و اروپا تحصيل مي‌كردند و سوسيال‌دموكرات‌هاي انقلابي روس در ايران بسط و توسعه يافت».(1) البته در بررسي ورود انديشه‌هاي سوسيال‌دموكراسي و كمونيستي به ايران نبايد نقش و تاثير ارامنه در انكشاف سوسيال‌دموكراسي در ايران (به‌ويژه در آذربايجان و گيلان) را از خاطر دور داشت. در اينجا بايد به مكاتبات ارامنه ايران با كارل كائوتسكي و گئورگي پلخانوف در روند پايه‌گذاري نخستين تشكل‌هاي سوسيال‌دموكرات اشاره داشت.(2) جالب‌تر اينكه بخش عمده‌اي از كنش‌هاي آغازين سوسياليست‌هاي ايراني ناظر بر مطالعات تئوريك است تا كنش سياسي و حزبي و حتي چندي پيش اسنادي از سوسيال‌دموكرات‌هاي ارمني تبريز در آرشيوهاي كائوتسكي و پلخانوف يافت شده كه حاكي از پيگيري جدي سوسياليست‌هاي ارمني نظير آرشاوير چلنگريان، ژوزف كاراخانيان، تيگران درويش و واسو.آ.خاچاطوريان در فاصله سال‌هاي 1905 تا 1911 است. البته در برخي از آثار تاريخي، از زماني پيش از اين سخن درميان است. براي نمونه «در سال 1904 ميلادي [برابر با 1283 هجري] يعني نزديك به دو سال پيش از اعلان مشروطيت، پايه‌هاي سوسيال‌دموكراسي ايران با ايجاد حزب «همت» در بادكوبه استوار گردید.»(3)

روزي که سليمان ميرزا، سوسياليست قديمي ايران درگذشت که گفت: تا مردم باسواد و آگاه نشوند حقوق برابر خود را نخواهند شناخت

سليمان ميرزا اسكندري سوسياليست قديمي وطن و نخستين دبير اول حزب توده ايران كه قبلا يك بار وزير فرهنگ (در كابينه اي كه ژنرال رضاخان پهلوي نخست وزير آن بود) و در چند دوره هم نماينده مجلس بود 17 ديماه سال 1322 (ششم ژانویه 1944) در تهران درگذشت. سليمان ميرزا كه با برادر و عمويش از اعضاي «انجمن آدميت» بودند از دسامبر 1907 «انجمن حق» را در تهران برپايه عقايد سوسيال دمكراسي تاسيس كرد و در مجلس دوم رئيس فراكسيون حزب دمكراتيك ايران بود كه بعدا تمايلات افراطي به خود گرفت و به دفاع از عقايد مزدك ايراني و ماركس آلماني پرداخت و حزب سوسياليست ايران را تاسيس كرد. درحقیقت فعالیت های او بود که باعث شد رضاشاه پهلوی به ريشه كني كمونست ها دست بزند و ....
     پس از حذف شدن رضا شاه در سال 1320، سليمان ميرزا اسكندري در نطق معروف خود خواهان سوسياليستي شدن تدريجي ايران شده و گفته بود كه سوسياليستي كردن كشورهاي اسلامي آسانتر است زيرا كه مالكيت در اسلام محدود، و بهره پول و رفتار سرمايه داري (فرمول عرضه و تقاضا و به زبان ديگر اجحاف و كم فروشي و هرگونه ظلم و تعدي از اين دست) مذموم است. وي در اين نطق در عين حال گفته بود که تا مردم باسواد و آگاه نشوند و به داشتن حقوق مساوي در استفاده از منابع و امكانات وطن خود پي نبرند و ندانند که توسط شماري کم، از همنوعان استثمار مي شوند و دولتهايشان حامي همين عده کم هستند؛ «سوسياليسم»، حقوق بشر، عدالت و «دمكراسي واقعي» را نخواهند شناخت و براي نيل به اين هدف ها مبارزه نخواهند کرد. وي گفته بود كه «آزادي» به مفهوم واقعي آن نمي تواند بدون تساوي اقتصادي نسبي و از ميان رفتن طبقات اجتماعي (عدالت اقتصادي ـ اجتماعي) تحقق يابد.