نامی آشنا برای ایرانیان و شاید اطلاعات بسیار کم و نادرست که همواره زیر تیغ و تبر سانسور رسانه های حکومت قرار گرفته.جنبش جنگل !
از سوئی بسیاری که خود را صاحب نظر می دانستند به هر شکل ممکن در صدد کوبیدن و یا ستایش و یا نقد های به ظاهر عادلانه پرداختند تا جائی که نسل های ایران دچار تردید هایی و همچنین پیچیده گی های معمول که در دیگر رخداد های بزرگ ایران به طور مثال مشروطیت برای آیندگان شکل می گرفت کار نقد و تحلیل های تاریخی جامعه ما را به هفتخوان رستمی شبیه ساخت.حال این عقل سلیم نسل سوم و نسل جوان ما که شاید بی را و اشتباه نباشد اگر بگوییم از نظر منابع تاریخی دست بسته تری نسبت به گذشتگان دارد به دنبال این است که ببیند تاریخ معاصر ایران چگونه رقم خورده است.تذکر مهمی که باید به تمام کسانی که این مطلب را می خوانند این است که با هر مرامی و مسلکی نباید چشم بر وقایع تاریخی بست و همان شد که نباید. دادگاه گلسرخی را من دو بار دیدم :یک بار در تلویریون جمهوری اسلامیدیگری در آرشیو فدائیان خلق
و جالب بر آن بود که تنها رژیم سانسورچی خوبی نبود بلکه فدائیان نیز قسمت هایی که گلسرخی خطابه ی خود را با سخنی از امام شیعیان شروع می کند دقیقا همانجا که رزیم انگشت بر روی آن گذاشته و حتی چپ های آن زمان را مذهبی و جنبش آن زمان را کاملا مذهبی می دانست حذف کرده بودند.و چرا؟
چرایی این مسائله بر موضوع گلسرخی نیست.پیکان نقد به سمت رژیم مرتجع اسلامی نیز نیست.بلکه به کسانی است که خود عاشق واقعیت اند و برای آن می جنگند اما ناگهان بر سر اشتباهات خود می مانند چه کنند .چرا که نقد کردن از خود و حتی قبول نقد نیز برایشان درد آور است .قبول نفد اصل و اساس پیشرفت واحد هاست .در غیر اینصورت چه تفاوتی با دگم و دروغ و سانسور خواهد داشت؟
جنبش جنگل را از منبع عمومی تری مانند ویکیپدیا آغاز کردیم .سپس به سراغ منابع دیگر و همچنین سخنان دیگر می رویم.