۱۳۹۱ اردیبهشت ۲۷, چهارشنبه

نشریه آرمان

نشریه آرمان زیر نظر سازمان دانشجویان دموکرات ایران (نشریه دبیر خانه خارجی) در فروردین ماه سال پنجاه و چهار آغاز به کار کرد.که در اولین شماره خود با اطلاعیه ای مخالفت خود را با رژیم سلطنتی و امپریالیسم موجود اعلام نموده و خود را آماده مبارزه بر علیه ارتجاع موجود نمود.


شماره دوم یک ماه پس از شماره اول و با تیتر برزگ جنایت بزرگ رژیم که خبر هولناکی از اعدام نه نفر از زندانیان سیاسی وقت که با توطئه ای از پیش طراحی شده انجام شده بود پرده بر می دارد.

بیستم فروردین ماه سال هزار و سیصد و پنجاه و چهار :
بیژن جزنی - حسین ضیا ظریفی - عزیز سرمدی - عباس سوروکی - مشعوف کلانتری - مصطفی جوان خوشدل - کاظم ذوالنور - محمد چوبان زاده - احمد جلیل افشار 

آرمان می نویسد :

این خبر که ابتدا از جانب خبر گذاری های خارجی انتشار یافت و از طرف مقامات رسمی دولت ایران نیز تصدیق شد .مقامات دولتی ایران مدعی شدند که این گروه هنگام انتقال از زندانی ! به زندان دیگر قصد فرار کرده اند و به ضرب گلوله محافظین به قتل رسیده اند.


۱۳۹۱ اردیبهشت ۲۲, جمعه

مجموعه روزنامه‌های جنگل

نامی آشنا برای ایرانیان و شاید اطلاعات بسیار کم و نادرست که همواره زیر تیغ و تبر سانسور رسانه های حکومت قرار گرفته.جنبش جنگل !
از سوئی بسیاری که خود را صاحب نظر می دانستند به هر شکل ممکن در صدد کوبیدن و یا ستایش و یا نقد های به ظاهر عادلانه پرداختند تا جائی که نسل های ایران دچار تردید هایی و همچنین پیچیده گی های معمول که در دیگر رخداد های بزرگ ایران به طور مثال مشروطیت برای آیندگان شکل می گرفت کار نقد و تحلیل های تاریخی جامعه ما را به هفتخوان رستمی شبیه ساخت.حال این عقل سلیم نسل سوم و نسل جوان ما که شاید بی را و اشتباه نباشد اگر بگوییم از نظر منابع تاریخی دست بسته تری نسبت به گذشتگان دارد به دنبال این است که ببیند تاریخ معاصر ایران چگونه رقم خورده است.
تذکر مهمی که باید به تمام کسانی که این مطلب را می خوانند این است که با هر مرامی و مسلکی نباید چشم بر وقایع تاریخی بست و همان شد که نباید. دادگاه گلسرخی را من دو بار دیدم :
یک بار در تلویریون جمهوری اسلامی
دیگری در آرشیو فدائیان خلق

و جالب بر آن بود که تنها رژیم سانسورچی خوبی نبود بلکه فدائیان نیز قسمت هایی که گلسرخی خطابه ی خود را با سخنی از امام شیعیان شروع می کند دقیقا همانجا که رزیم انگشت بر روی آن گذاشته و حتی چپ های آن زمان را مذهبی و جنبش آن زمان را کاملا مذهبی می دانست حذف کرده بودند.و چرا؟
چرایی این مسائله بر موضوع گلسرخی نیست.پیکان نقد به سمت رژیم مرتجع اسلامی نیز نیست.بلکه به کسانی است که خود عاشق واقعیت اند و برای آن می جنگند اما ناگهان بر سر اشتباهات خود می مانند چه کنند .چرا که نقد کردن از خود و حتی قبول نقد نیز برایشان درد آور است .قبول نفد اصل و اساس پیشرفت واحد هاست .در غیر اینصورت چه تفاوتی با دگم و دروغ و سانسور خواهد داشت؟
جنبش جنگل را از منبع عمومی تری مانند ویکیپدیا آغاز کردیم .سپس به سراغ منابع دیگر و همچنین سخنان دیگر می رویم.

۱۳۹۱ اردیبهشت ۲۱, پنجشنبه

اسناد و مصاحبه هایی از رهبران حزب توده (بخش دو)

در بخش (اسنادی از حزب توده و اکثریت)مجموعه اسنادی را در اختیار مخاطبانمان قرار دادیم .تا این مساله را بیشتر و بازتر کنیم هم اکنون این بحث را با جزئیات بیشتر و منابع خاصی که در فضای مجازی قرار داشت در اختیار قرار می دهیم.

نکته: 
این مقالات هیچگاه هدفی صرفا برای سرزنش و تحقیر و همچنین لعن و نفرین فرستادن پستی را حاظر نکرده.انتظار این است مه نقاطع مختلف تاریخ ایران و همچنین چرایی شکست های بزرگ چپ در زمانی مه نیروهای گسترده ای در اختیار داشت و بی شک در صورت نبود انقلاب 57 شکل نمی گرفتو


اما از آنجا که جناب خمینی می فرماید که چپ ها هیچ کاری برای انقلاب نمرده اند و ناثیری نداشتند .باید پرسید که حتی جناب خمینی به گفته خود اعتقاد دارد؟

انقلاب سال پنجاه و هفت قبل و بعد از آن

در این پست تصمیم بر این است که یک نمای کلی و شاید مختصر (البته نه کامل) از روزنامه های دولتی زمان انقلاب و بیانات و افاضات اشخاصی که قدرت و تریبون تمام رسانه های کشور را به دست گرفته بودند در باب مسائل مختلف از جمله چپ ها نشان داده شود . هر چه سعی کردیم که آرشیو کاملی از روزنامه های دولتی چون اطلاعات و کیهان چیزی بدست بیاوریم اما متاسفانه دستمان بسیار خالی بود.اما با سعی و تلاش خود تا جایی که توانستیم این پست را آماده نمودیم.

از آنجا که تمامی رسانه های غربی و داخل و حتی گروه ای چپ که برای انقلاب علیه شاه ائتلاف کرده بودند .خمینی نیز وعده هایی می داد که مشخصا برای آرام کردن و شاید رام کردن مسیر وحشتناک انقلاب که بسوی دیگری می رفت بتواند چاره ای بیاندیشد .اینکه ب

۱۳۹۱ اردیبهشت ۱۹, سه‌شنبه

اسنادی از روزنامه های اکثریت و توده در باب عملکردشان در سال های 60

داوری تاریخ کار بسیار سخت است.نمی توان یکسوئه نگری کرد و بطور مطلق سخن از واقعیت گفت و همچنین نمی توان ندید و هیچ سخن نگفت.
در باب ((خیانت احزاب :حزب توده و اکثریت/به نقل از گروه ها و احزاب دیگر پیکار و اقلیت و ..)) در مقاطعی بحرانی می توان اسنادی در میان نشریه های توده و کار اکثریت پیدا کرد که واقعیات تاریخی و همچنین بار دیگر چرایی این چنین واکنشی از سوی دو حزب که بکی به اندازه چند دهه فعالیت سیاسی مخفیانه داشته و دیگری در بحرانی ترین زمان قبل از بهمن 57 فعالیت های تاثیر گذاری داشته اند را که خود را پیرو کمونیسم ((به نقل از محکوم کنندگان :استالینیسم و طرفداری از سرمایه داری دولتی شوروی)) با حکومت اساسا بنیاد گرای اسلامی با ریشه های کاملا لیبرال که در همان ابتدا موضع ضد چپ گرفته بودند مراوده داشته باشند .آیا رهبران کارکشته ای که ده ها سال کار سیاسی و یک تریلی سواد مارکسیستی به دنبال خود می کشیدند توان تجزیه شرایط کاملا دهشتناک سال های 60 را نداشتند ؟ و اگر مسئاله بر سر این است که این کنش یک سیاست عمده بوده در جهت منافع بازیگران اصلی صحنه باید به اندازه کافی حوصله کرد و رویداد های مختلف را از آثار به جا مانده مطالعه نمود. این اصل مهمی در زمینه نقد ریزبینانه و واقع بینانه تاریخ که می توان مازیار بهروز و یرواند آبراهامیان را در این مساله سر امد دانست .

۱۳۹۰ اسفند ۷, یکشنبه

آرشیو روزنامه شرق:چهارشنبه 19 بهمن ماه سال 1390


دستانش به سياهي مي‌زند مثل دور چشم‌هايش كه گويي با سرمه سياه شده باشد. 12سال كار در معادن زغال‌سنگ اين سياهي را به او بخشيده و البته بوي زغال كه بر بدنش نشسته است. حميد يكي از صدها كارگر معادن زغال‌سنگ استان كرمان است؛ كارگراني كه زندگي آنها با كار در تونل‌هاي سرد و تاريك عجين شده و وقتي به يادشان مي‌افتيم كه چندتايي از آنها در همين معادن دچار گازگرفتگي و ريزش آوار سقف‌هاي سست بالاي سرشان مي‌شوند. خانه نيمه‌ساز حميد در شهر زرند كرمان هنوز كاملا ساخته نشده و دو اتاقي كه ساخته، مامن او و همسرش و دو فرزندش شده است. همان اول مي‌گويد: «خدا را شكر كه همين سقف بالاي سرمان است. خيلي از كارگران حسرت همين وضعيت را مي‌خورند و اجاره‌نشيني هرچه را درمي‌آورند مي‌بلعد.» زندگي خيلي از كارگران معادن زغال‌سنگ شمال استان كرمان با روزهاي بدون پول ميانه ماه و ترس از آوار و گاز معدن مي‌گذرد و زندگي خانواده آنها نيز...